اين شايد مهمترين خصوصيت مرد جنايتكاري باشد كه اين روزها نامش بر سر زبان خيليها ازجمله مردم گيلان است. قاتلي 40ساله كه حدود 8سال پيش و بعد از سومين جنايتش، از كارهايش پشيمان شد و توبه كرد و تصميم گرفت كه ديگر دست به جنايت نزند اما اوايل سال گذشته توبهاش را شكست و جناياتش را از سر گرفت. سرهنگ فلاحكريمي، رئيس پليس آگاهي استان گيلان در گفتوگو با همشهري جزئيات تازهاي از پرونده اين قاتل سريالي را شرح ميدهد.
- تحقيقات در اين پرونده از چه زماني شروع شد و كي متوجه شديد با يك قاتل سريالي روبهرو هستيد؟
ارديبهشت پارسال بخشي از جسد زني در جنگل سراوان كشف شد كه بررسيها نشان ميداد قاتل پس از خفه كردن آن زن، طلاهايش را به سرقت برده است. چندماه بعد يعني در آذرماه جسد زني ديگر در همان جنگل كشف شد. هر دو جنايت به يك شكل رخ داده و قاتل پس از خفه كردن، جسد 2زن را مثله كرده و طلاهايشان را به سرقت برده بود. همين شد كه فرضيه سريالي بودن قتلها قوت يافت.
- چطور به قاتل رسيديد؟
با شناسايي مقتولان. ضمن اينكه مطمئن بوديم قربانيان اين قاتل سريالي بيشتر از اين تعداد هستند، كارآگاهان در چندين مرحله راهي مناطقي شدند كه اجساد در آنجا رها شده بود. آنها به تحقيق از شاهدان ماجرا پرداختند، دوربينهاي مداربسته مورد بازبيني قرار گرفت و در نهايت با شناسايي 2 زن كه قاتل را در آن حوالي ديده بودندخودروي پرايد نوك مدادي او شناسايي شد.
- قاتل اهل كجاست؟
او مردي 40ساله به نام فرزاد-ن و اهل روستاي خشكاسطلخ زيباكنار است كه اعتراف كرده
به جز 4جنايت كه در سال 95مرتكب شده، 3زن ديگر را در سالهاي 87تا 88 به قتل رسانده است.
- احتمال افزايش قربانيان وجود دارد؟
بعيد ميدانم اما با وجود اين، بررسي در پرونده زنان گمشده ادامه دارد.
- متهم از سال 88تا 95ديگر مرتكب قتل نشده، چرا پس از 7سال دوباره قتلها را از سر گرفته است؟
خودش در بازجوييها مدعي شده پس از آخرين قتل در سال 88از اين كارش پشيمان شده و توبه كرده و تصميم گرفته سمت خلاف نرود تا اينكه در سال 95وقتي زني را بهعنوان مسافر سوار ماشينش كرده و با او طرح دوستي ريخته، وسوسههاي شيطاني به سراغش آمده و دوباره دست به جنايت زده است.
- فرزاد با طعمه هايش چطور آشنا ميشده؟
طبق اعترافات خودش، تمام طعمه هايش را بهعنوان مسافر سوار ماشينش كرده و پس از آشنايي با آنها، خودش را خواستگار جا زده يا به بهانه حل مشكل و پيدا كردن كاري مناسب براي آنها، با طعمه هايش طرح دوستي ميريخته است. پس از آن سيم كارتي در اختيار طعمههايش قرار ميداده و با آنها از طريق تلگرام در ارتباط بوده است. حتي يكي دو نفر از مقتولان به تصور اينكه او مشكلشان را حل خواهد كرد به خانه اين مرد رفتوآمد كرد و به او اعتماد كامل داشتند. در نهايت نيز آنها را به محلي خلوت كشانده و واين افراد را خفه كرده و پس از سرقت طلاهايشان اجساد را مثله ميكرد.
- اجساد را كجا رها ميكرد؟
2 نفر را درجنگل سراوان، يكي از آنها را در جاده قزوين- رشت، يكي را داخل انباري خانه پدرياش دفن كرده و مابقي را گويا در رودخانهاي حوالي سياهكل رها كرده است.
- تمام اجساد كشف شدهاند؟
6جسد كشف شده و هفتمين جسد هم چون قاتل اقرار كرده كه آن را در رودخانهاي در سياهكل رها كرده مأموران راهي آنجا شدند و بخشي از جسد را كشف كردند و تلاش براي پيدا كردن بقاياي آن ادامه دارد.
- در جريان بازجوييها شخصيت قاتل را چطور ديديد؟
قاتل مردي آرام و خونسرد است.
- درباره انگيزهاش از قتلها چه گفته است؟
انتقام از زنان. خودش ميگويد پس از جدايي از همسر اولش، آتش كينه از زنان در دلش روشن شده است.
- چرا از همسر اولش جدا شده؟
او از همسر اولش يك دختر 10ساله دارد و در بررسيها مشخص شده كه همسر اول او زن بسيار موجهي بوده و آنها بهخاطر رفتارهاي عجيب فرزادجدا شده بودند. حضانت فرزندشان نيز به مادر سپرده شده بود. فرزاد حدود 5سال پيش با زن ديگري كه معتاد به شيشه بوده بهصورت موقت ازدواج كرده و در تحقيقات مشخص شده كه اين زن راز جنايات شوهرش را ميدانسته و با او در فريب آنها همدست بوده است.
- خانواده قاتل چگونهاند؟
او 4برادر و 3خواهر دارد. پدرش كشاورز است و خانواده بسيار موجهي دارند.
- شغل قاتل چه بوده؟
او با پرايد نوك مدادياش مسافركشي ميكرده. پيش از اين در بندرعباس آَشپز بوده و مدتي هم در روستاي خودشان كارگاه چوب فروشي داشته است.
- روستا در شوك
اين روزها در روستاي خشك اسطلخ زيباكنار، همه جا صحبت از قتلهاي سريالي فرزاد است. يكي از اهالي در گفتوگو با همشهري ميگويد: همه ما شوكه شدهايم. راستش وقتي خبر دستگيري فرزاد پخش شد، اولش فكر ميكرديم شايعه است. حتي وقتي پليس به روستا آمد و با حفاري انباري پدر فرزاد، جسد يك زن را بيرون كشيد، باز هم گفتيم كه او فقط همين يك زن را به قتل رسانده است و حالا همه از اينكه او به قتل 7زن اعتراف كرده، شوكه شدهاند.
او ادامه ميدهد: من، فرزاد و خانوادهاش را از سالها پيش ميشناسم. خانوادهاش مذهبي، كاملا موجه و خوشنام هستند و كسي از آنها بدي نديده است. در بين آنها فقط فرزاد بود كه از بچگي كمي شرارت ميكرد. البته نه اينكه براي كسي مزاحمت ايجاد كند و با بقيه درگير شود. اتفاقا او پسر مودبي بود اما گاهي دستش كج بود. خوب يادم هست هنوز در دوران نوجواني بود كه به خانه يكي از اهالي روستا دستبرد زد.
ايكاش در آن زمان خانوادهاش بيشتر مراقب كارها و رفتار او ميشدند و تنبيهاش ميكردند. فرزاد چند سال پيش با دختر يكي از اهالي محلههاي اطراف ازدواج كرد. دختر خوبي بود و پدر خانمش همه تلاشش را كرد تا زندگياش را سر و سامان بدهد. حتي سرمايه در اختيارش قرار داد كه كارگاه چوببري و چوبفروشي راه بيندازد اما متأسفانه او اهل زندگي نبود.
همسرش زني مهربان و بااخلاق بود اما مدتي كه از زندگي مشتركشان گذشت نتوانست او را تحمل كند و طلاق گرفت. بعد از آن، فرزاد باز هم فرصت داشت كه زندگياش را سر و سامان بدهد اما نكرد. بعد هم شنيدم با زني معتاد ازدواج كرده و ديگر كمتر او را در محل ميديدم. با شناختي كه از او دارم، به جرأت ميگويم كه ميتوانست زندگي خوبي براي خودش دست و پا كند اما نخواست. حالا همه شوكه شدهايم. از همه بيشتر خانواده فرزاد شوكه هستند. آنها باورشان نميشود كه او دست به چنين جنايتهايي زده باشد.
نظر شما